با صنم داشتم حرف مي زدم ديدم ، يعني ديديم كه زندگي مون شده فيلم سينمايي. منتهي نه از اين فيلم سينمايي هايي خوش ساخت و هاليوودي كه ميرن براي اسكار و خرس طلايي. نه...
از اينا كه دوربين رو دادن دست يه كارگردان آماتور. اونم داره با آزمون و خطا پيش ميبره داستان رو . از شانس ما هم هي گند مي زنه. دوباره كات از اول.
هي مياي اعتراض كني كه بابا صحنه به اين گندي رو چند بار بايد بازي كنم ، ميگه صدا و دوربين رفتن تو چرا وايسادي . تو هم بدو دنبالشون .ما هم دِ بدو كه برسيم
اون وقت اين كارگردان آماتوره، مردك، هنوز هم پيدا نكرده چه ژانري مي خواد باشه اين فيلمه. از درام و رمنس و هندي و اكشن و اينا همه رو داره امتحان مي كنه.
خدا بخير بكنه كه يه وقت نره تو ژانر "هارر" و " اسلشر" كه بدبخت، چي مي گم، بدبخت تر مي شيم.
۴ نظر:
راس میگیا...
البته من عمیقا با هندی هم مشکل دارم. از هارر بدتره واقعا!
salam alan sat 4 am.man ba lezat tak take postatono mikhonam.done be done .miram to postaye ghadimi bazam lezat mibaram.
ps:taze saat 3 am bloge shomaro peyda karadam
سينا: ممنون خيلي لطف داري!!!
سپيده : هندي خيلي داغونه، ولي خب آخرش حداقل رقص داره ;))
جالب بود :)
ارسال یک نظر