۱۳۹۰ دی ۲, جمعه

هي بازيگر غصه نخور ما هممون مثل هميم

با صنم داشتم حرف مي زدم ديدم ، يعني ديديم كه زندگي مون شده فيلم سينمايي. منتهي نه از اين فيلم سينمايي هايي خوش ساخت و هاليوودي كه ميرن براي اسكار و خرس طلايي. نه...


از اينا كه دوربين رو دادن دست يه كارگردان آماتور. اونم داره با آزمون و خطا پيش ميبره داستان رو . از شانس ما هم هي گند مي زنه. دوباره كات از اول.


هي مياي اعتراض كني كه بابا صحنه به اين گندي رو چند بار بايد بازي كنم ، ميگه صدا و دوربين رفتن تو چرا وايسادي . تو هم بدو دنبالشون .ما هم دِ بدو كه برسيم


اون وقت اين كارگردان آماتوره، مردك، هنوز هم پيدا نكرده چه ژانري مي خواد باشه اين فيلمه. از درام و رمنس و هندي و اكشن و اينا همه رو داره امتحان مي كنه.


خدا بخير بكنه كه يه وقت نره تو ژانر "هارر" و " اسلشر" كه بدبخت، چي مي گم، بدبخت تر مي شيم.




۴ نظر:

سپیده گفت...

راس میگیا...
البته من عمیقا با هندی هم مشکل دارم. از هارر بدتره واقعا!

sina گفت...

salam alan sat 4 am.man ba lezat tak take postatono mikhonam.done be done .miram to postaye ghadimi bazam lezat mibaram.
ps:taze saat 3 am bloge shomaro peyda karadam

پروانه کوچولو گفت...

سينا: ممنون خيلي لطف داري!!!

سپيده : هندي خيلي داغونه، ولي خب آخرش حداقل رقص داره ;))

Unknown گفت...

جالب بود :)