دفترچه خاطرات من
کیستی که من اینگونه به اعتمادنام خود رابا تو می گویمنان شادی ام را با تو قسمت می کنمبه کنارت می نشینم وبر زانوی تو اینچنین به خواب می رومکیستی که من این گونه به جددر دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم
عابرمعابر مست
در حال حاضر در وضعیتی هستم که برایم هیچ لذتی با لذت "اعتماد متقابل" برابری نمی کند!
ارسال یک نظر
۲ نظر:
عابرم
عابر مست
در حال حاضر در وضعیتی هستم که برایم هیچ لذتی با لذت "اعتماد متقابل" برابری نمی کند!
ارسال یک نظر