۱۳۹۰ دی ۴, یکشنبه

شاملو

کیستی که من اینگونه به اعتماد
نام خود را
با تو می گویم
نان شادی ام را با تو قسمت می کنم
به کنارت می نشینم و
بر زانوی تو اینچنین به خواب می روم
کیستی که من این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش با تو درنگ می کنم

۲ نظر:

صبور گفت...

عابرم
عابر مست

سپیده گفت...

در حال حاضر در وضعیتی هستم که برایم هیچ لذتی با لذت "اعتماد متقابل" برابری نمی کند!