۱۳۹۰ آذر ۱۵, سه‌شنبه

تعادل غیر احساسی و غیر منطقی زندگی

بعضی وقتا یه آدمایی تو زندگیت پیدا میشن که تو هی دنبال دلیل می گردی براشون.
هی میشینی و آسمون ریسمون می بافی که خب خیلی وقته می شناسمش، خیلی بارشه ، بهم حس متفاوتی میده و ...
ولی حقیقت یه چیزه دیگه است.
حقیقت اینه که درست وقتی که از بالا داشت میومد پایین و تو قاب شیشه ای در ظاهر شد و از پله ها به سمتت اومد، درست تو همون لحظه یه حس از اون پایین ها اومد بالا و گِل گرفت در ِ تمام عقل و منطقت رو ،کنترل امور گرفت دستش.
بقیه ماجراها کشکه

حالا هی بشین دنبال دلیل بگرد برا خودت.

۱ نظر:

Unknown گفت...

درسته . آدم بعضی وقتها میخواد خودشو توجیه کنه