۱۳۹۰ آذر ۱, سه‌شنبه

رستگاري ساعت 6 بعدازظهر



با اينكه تا چند ساعت بعدش صورتم از جاي برخورد تگرگ ها بهش مي سوخت.


ولي ديشب ،پارك وي، زير تگرگ من سبك شدم. حس مي كنم پاك شدم. بخشيده شدم به خاطر تمام گناه هاي كرده و نكرده.


با خيال راحت ميشه، زندگي كرد.


۳ نظر:

Unknown گفت...

پس چرا من اینهمه می سوزم و سبک نمی شوم باز؟

پروانه کوچولو گفت...

مادیان: منم به خاطر سوختنش نبود که سبک شدم
من حس می کنم بارون خاصیت پاک کنندگی داره.
شاید چون تو مثل من نذاشتی که مشکلاتت برن. شاید تو خودت یه جایی ته اون دلت می خوای بچسبی به وزن سنگینت. نمی دونم!!!

سپیده گفت...

خوش به حالت...چه حس خوبی! :)