امروز داشتم سریال گری ز آناتومی رو می دیدم سیزن 5 قسمت 17:
داستان این قسمت از این قرار بود که می گفت "دوست دارم" رو بگو تا قبل اینکه دیر بشه. تا قبل از اینکه فردا دیگه نباشه. ممکنه برای نجات تو بپره جلو اتوبوس تو وقت نکنی بهش بگی که چقدر ممنونی. ممکنه آلزایمر بگیره و هیچ وقت یادش نمونه حس تو رو.
می خواستم بگم : این که حست رو برا خودت نگه داری مزخرف ترین کار دنیا ست. این که با منطقت تصمیم بگیری به جای حست، همیشه بیهوده ترین ِ.
درسته تو فیلما تا بگی دوست دارم می پره بغلت و یه بوس گنده جایزه می گیری.
ولی تو واقعیت این جوری نیست.
نگفتن حس دقیقا مثل این جمله میمونه
"Holding a grudge is letting someone live rent-free in your head"
تجربه ثابت میکنه که وقتی حست رو بگی ، وقتی این قدم بزرگ رو برداری، بدش خیالت راحت ِ اگه مثل فیلما شد که خوش به حالت، اگه نه، بازم راحت شدی دیگه نه چیزی برا پنهان کردن داری که بخوای نگران فاش شدنش باشی نه اینکه دیگه لازمه که بشینی و شرایط رو سبک سنگین کنی که بعدش چی میشه. اون موقعه دیگه رسما بعدش ِ.
حالا راحت می تونی بری سراغ زندگیت.
۱ نظر:
آره واقعا حقبقت رو گفتی خیلی خوب بود .
ولی میدونی . نه که شجاعتش رو نداشتی باشیم . ولی قبول کن بعضی وقتا یه جوریه گفتنش ( نه که سخت باشه نه ) فقط یه جوراییه .. نمیشه لامصب :(
ارسال یک نظر