دفترچه خاطرات من
خیلی وقت بود زیر بارون خیس نشده بودم درست از زمانی که ترسیدن از امتحان ناشناخته ها شد جزیی از بزرگ شدنم!
زيبا بود...
ارسال یک نظر
۱ نظر:
زيبا بود...
ارسال یک نظر