رسیدیم به نزدیک خروجی می گم بهش، باید از اینجا بری !
چپ چپ نگام میکنه میگه خوب شد بودی تو ماشین و گرنه ممکن بود تا پارک وی برم و دور بزنم!
خواستم تمام خروجی هایی که از دانشگاهمون تا دانشگاهشون از اونجا تا خونه ی ما رو رد کرده بود بشمرم، روم نشد:دی
پ.ن.حالا هر کی ما رو نشناسه می گه چه دختر محجوب به حیایی( لبخند شیطانی)
۲ نظر:
شما زیاد به محیط های علمی رفت و آمد نکنید واسه پوستتون خوب نیست .
چون نگران پوستم بودی خروجی ها رو رد می کردی؟:دی
ارسال یک نظر