گربه ی شرودینگر

یه قاعده هست تو فیزیک کوانتوم گویا! یا یه آزمایشی چیزی!

بهش میگن گربه ی شرودینگر. قضیه از این قراره که یه گربه تو یه جعبه ی در بسته رو تو مطمئن نیستی که مرده یا زنده است ، تا در جعبه رو باز کنی!(حالا توضیح کاملش بماند)

خوب خیلی ها از این موضوع برای مثال غیر فیزیک هم استفاده می کنن.

مثل اینکه تو یه رابطه، تو تا در جعبه رو باز نکنی همه چی توهم ِ و شانسش 50-50 ست.

ولی بعضی وقتا اگه در جعبه رو باز نکنی موفق تری! یعنی این شانس یک دوم خیلی بهتر از دونستن جواب واقعیه!

اینکه توهم بزنی و فک کنی ، کند و کاو کنی و جستجو ، بشینی و خیال بافی کنی که آره الان تو کدوم 50 درصد ماجرایی!

بعضی وقتها این خودش یه انگیزه است به جلو! یعنی با اینکه می دونی کدوم 50 درصد ماجرا شانسش بیشتره ولی بازم ته دلت میگی هنوز 50 درصد دیگه هست!

بعضی وقتا که خسته ای و افسرده ، اون وقتایی که گیر میدی که همه ی واقعیت رو پیدا کنی، کشفش کنی!بدونی اون طرفت چطوری فک میکنه یا حالا هرچی! وقتیایی که از جواب سوالات میترسی دوست داری جوابت مثبت باشه ولی فک میکنی منفیه یا برعکس .من توصیه می کنم بی خیال شو در این جعبه رو باز نکن! بزار توهمش باشه باهات! به قول جوونا(:دی) حالش رو ببر. گور بابای واقعیت!

الان من تو این مرحله ام! زدم تو کف بی خیالی و تحت هیچ شرایطی راضی به باز کردن این جعبه ی لعنتی نیستم میخوام خودم هر وقت دلم خواست این ور هر وقت نه اون وری تصورش کنم!

البته که این یه جورایی نادیده گرفتن صورت مسئله است ولی درمان موقت خوبیه تا وقتی که اون قدر قوی شی که بتونی با حقیقت کنار بیای!